کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

برای کیان عزیزم

کیان مارک دوست

1390/12/4 8:56
نویسنده : مهسا
574 بازدید
اشتراک گذاری

کیان عزیزم داری اخرین روزهای 6 ماهگی را میگذرونی. پریروز خوابیده بودی و داشتی اواز می خوندی و حرف میزدی با خودت که دیدم صدات نمیاد اومدم دیدم مارک پتوتا پیدا کردی و با دوتا دستات گرفتی و داری با دقت بررسیش می کنی. دلم نیومد با صدای دوربین حواستو پرت کنم. خیلی دلم می خواست بدونم از این مارک چی می فهمی. ظهر رفتیم خونه مامان جون و دوباره دیدم خرگوش خاله مهدیسو برداشتی و داری مارکشو نگاه میکنی. فندقی با مارک وسایل چکار داری؟ برام عجیبه که این تنها چیزیه که وقتی پیداش میکنی نمی کنی تو دهنت و فقط نگاش مییکنی.

دیشب هم خونه مادر جون پتویی که مادر جون برات خریده را کشیده بودی روت و باش بازی میکردی که دیدم مارک اونم پیدا کردی. خیلی باحالی. دنبال چی میگردی؟ می خوای ببینی جنسشون خوبه یا نه؟ یا می خوای روشهای شستنشونا یاد بگیری عزیزم؟ پسری مامان هوس کرد برات تولد نیم سالگی بگیره. البته خصوصی و در حد دوتا خانواده. اول برای فردا شب یعنی 7 اسفند دعوت کردم و چون خاله مهدیس تا 8 دانشگاه بود قرارشد مهمونی شما دوشنبه باشه.

کیان

کیان تو یک نقطه ضعف مردونه خیلی باحال داری و اونم اینه که قلقلکی هستی، اونم خیلی زیاد. حتی وقتی که در اوج گریه و نق زدنی اگه دست کسی به کف پات بخوره با صدای بلند می خندی و این اتفاق وقتی دارم پوشک شما را عوض میکنم زیاد می افته. حتی وقتی می خوام جوراب یا کفش پات کنم کلی می خندی. غیر از کف پاهات زیر بغلت و گودی کمرت هم نقاط حساس بدنته و مامانی ازشون سوئ  استفاده میکنه و وقتی دلش برای خنده صدادار تو تنگ میشه قلقلکت میکنه.

پسر قلقلکی من دوست دارم یک عالمه و عاشق خنده های بلند توئم. 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)