کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

برای کیان عزیزم

کیان 22 ماهه شد!

کیان 22 ماهه مامان. هر روز شیرین تر میشی و شیطون تر. دیگه هیچ دقیقه ای از زندگیم بدون تو معنی نداره. انگار حتی ثانیه ای هم نیست که بدون وجود تو و یا فکر تو بگذره. مامانی تمام سعیش را کرده تا این 22 ماه زندگیت در آرامش و عشق بگذره و امیدوارم که موفق شده باشه. البته بعضی وقتها دعوا هم شدی ولی مامانی بعدش عذاب وجدان گرفته. و بیشتر لوس شدی. بعد ها که بزرگ و بزرگتر شدی و وقتی که یک وروجک 22 ماهه تو خونه و دور و برت بپلکه بایت تمام این وقتهایی که دعوا شدی مامانی را میبخشی. حالا فکر نکنی دعوا شدیدی شدیا فقط در حد کیان نکن! اونم تندی بهت برمیخوره و لب ور میچینی. پسر که نباید اینقدر لوس باشه مامان.   این ماه آتیش را هم یاد گرفتی و خنده دار...
7 تير 1392

کیان 15 ماهه شد!

کیان گلم راستشو بخوای امروز که دارم خاطرات ١٥ ماهگی شما را مینویسم تو دقیقا ١٦ ماهه شدی . مامانی داره خاطرات این یک ماهت را از روی دفتر خاطراتت مینویسه. یکماه نتونستم بیام وبلاگت میدونی چرا؟ کوچولوی مامان دقیقا بعد از تعطیلات تاسوعا و عاشورا تو ١٥ ماهه شدی و مامانی نشست تا وبلاگت را برات بنویسه و هی گشت و گشت و دید اثری از فولدر عکسهامون نیست. و یادش اومد که بابا مجید تو این تعطیلات تصمیم گرفته بود یکم به سیستم برسه و برای همین ویندوز را عوض کرده بود و حالا هیچ کدوم عکسها نبود. رفتم بابایی را آوردم و اونم چک کرد و گفت همش رفته.....و مامان... .احساس میکردم قلبم داره از جا کنده میشه. خیلی غصه خوردم و حتی شب تا صبح نخوابیدم. بابایی...
7 آذر 1391
1