کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

برای کیان عزیزم

کیان 15 ماهه شد!

1391/9/7 8:10
نویسنده : مهسا
1,202 بازدید
اشتراک گذاری

کیان گلم راستشو بخوای امروز که دارم خاطرات ١٥ ماهگی شما را مینویسم تو دقیقا ١٦ ماهه شدی . مامانی داره خاطرات این یک ماهت را از روی دفتر خاطراتت مینویسه. یکماه نتونستم بیام وبلاگت میدونی چرا؟ کوچولوی مامان دقیقا بعد از تعطیلات تاسوعا و عاشورا تو ١٥ ماهه شدی و مامانی نشست تا وبلاگت را برات بنویسه و هی گشت و گشت و دید اثری از فولدر عکسهامون نیست. و یادش اومد که بابا مجید تو این تعطیلات تصمیم گرفته بود یکم به سیستم برسه و برای همین ویندوز را عوض کرده بود و حالا هیچ کدوم عکسها نبود.تعجب

رفتم بابایی را آوردم و اونم چک کرد و گفت همش رفته.....و مامان...گریه.احساس میکردم قلبم داره از جا کنده میشه. خیلی غصه خوردم و حتی شب تا صبح نخوابیدم. بابایی به چند نفر تلفن کرد و یک نفر را پیدا کرد که گفتند از همه ماهرتره و اینطوری سیستم رفت برای برگردوندن عکسها و یکماه تمام طول کشید. بابایی هی به اقاهه زنگ میزد و اونم هی جواب درست و حسابی نمیداد. و مامانی هی دق مرگ میشد تا چند شب قبل که سیستم را داد و کار کردن با نرم افزار را هم به بابایی اموزش داد و عکسها داره یواش یواش بر میگرده. خدا را شکر بیشتر عکسهای تو برگشته ولی کلی از عکسهای خوشمل مامان و بابا برنگشته. من هنوزم امیدوارم. تو هم دعا کن خاطرات خوشملمون برگردند.خنثی

و حالا ١٥ ماهگی:

کیان در ١٥ ماهگی

قد: ٨٢.٥      وزن: ١٢.٦٥٠

- خیلی خوب راه میره، می دوه و از پله بالا و پایین میره. البته پله های کوتاه و از پله های بلند میشینه و بالا و پایین میره.

- شیر خشک ببلاک ٣ میخوره با شیر پاستوریزه ( دامداران اصلا دوست نداره. چوپان و بعدش هم پاژن)

- مولتی ویتامین ٢٠ قطره در روز و ایروویت هم یک میل.

- دامنه لغاطش هنوز کمه و فقط مامان، بابا، نه، دد، و بقیه حرفهاشو با شکلک و پانتومیم میزنه.

- خودش میاد لباسهاشو میکشه تا از تنش در بیاره و بره تو حمام. هر وقت هم حوصلش سر میره میره کلاه و کفش میاره که یعنی بریم دد.

- از بس با دوش حمام بازی کرد و انداختش زمین شکست و حالا داره با دوش جدید و نو کیف میکنه.

- همچنان خونه را جارو میکنه و میزها را گردگیری. تو مغازه هم جارو ببینه کمکشون میکنه.

- همون ٨ تا دندون را داره.

- دست و پا و چشم و بینی و زبونش را بلده.

- هاپو میگه هاپ ولی بقیه حیوونا ظاهرا فقط می خندند و چیزی نمی گند.

- یاد گرفته با نی چیز بخوره و خیلی خیلی این کار را دوست داره.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

بهاره مامان ونداد
9 دی 91 15:25
وب جالبی دارید همچنین پسر بامزه و نازی اگه دوست داشتید وب ونداد رو هم ببینید از تبادل لینک با شما خوشحال میشم


ممنون عزیزم. حتما بهتون سر میزنم.
اسم پسرتون خیلی زیباست.
مامان سارا
13 دی 91 14:51
چقدر دردناکه گم شدن عکسها.... این بلا سر منم اومده....
ولی فدای سرشون ...جیگر منو ببوس دوستم....


مامان سارا از درد بیشتر ولی به قول شما فدای سرشون.