اتمام کلاس لگو

یه روزائی که خیلی کوچیک بودی همش از دم خانه لگو رد میشدم و میگفتم کی تو چهار سالت میشه بری کلاس لگو..از بس که لگو دوست داشتی تا این اتفاق افتادو  چهارساله شدی و رفتی کلاس لگو.شرح کلاست و عکساشو قبلا برات گذاشتم تو وبلاگت الان میخوام از تمام شدن کلاست برات بگم. کلاس لگو عصرها بود ساعت 6-7 و دو روز در هفته. مامانی هربار از سرکار میاومد و تو برای کلاس رفتن اذیت میکردی. یه روز خوابت می اومد. یه روز دلت نمیخواست بری و کلا علاقه ای نشون نمیدادی. در جواب هم میگفتی من چرخ میخوام و در و پنجره و...ولی خاله میگه مال ترم بالاتره.

اومدم کلاس لگو و با مربیتون صحبت کردم. مربیتون گفت کلاس برای کیان کمه.حوصلش سر میره و من میتونم صحبت کنم به جای ترم سه بره ترم پنج و دربارش با مدیر مرکز صحبت کرد که توانائی شما بیشتر از سطح کلاسه و برای همین بی حوصله میشی تو کلاس و مدیر هم اجازه داد بری ترم پنج. ولی خب مشکل اینجا بود که ترم پنج ساعتهاش دیگه به ما نمیخورد. 

از وانجائی که روانپزشکهای کودک هم معتقدند بچه ها تا هشت سالگی دائما علایقشون عوض میشه و گاها از یه کلاس خسته میشندو  ابراز بی میلی میکنند و اصرار نکنید منم اصراری نکردم و برای ترم بعد ثبت نامت نکردم.

اینم اخرین جلسه لگو کیان

بدون شرحند واقعا چون من نمیدونم چی درست میکنی

اینم عکست تو اینستاگرام خانه لگو اصفهان

البته کلاس نرفتنت دلیل نمیشه که لگو درست نکنی..همچنان فیوریت تو لگوبازیه و عاشقانه بازی میکنی..

شاید دوباره کلاس لگو مناسب برات پیدا بشه...شایدم خودت بیای و دوباره ابراز علاقه کنی که میخوای بری کلاس..