کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

برای کیان عزیزم

کیان و بازی جدید

1393/5/30 13:03
نویسنده : مهسا
844 بازدید
اشتراک گذاری

کیان مامان ، من همیشه از وقتی تو کوچولو بودی دلم می خواست میدونستم تو مغزت چی میگذره و هر روز این حس فضولی در من بیشتر و بیشتر میشه.

چند روزه که بازی جدید انجام میدی..از نظر ما بی معنی و مفهوم و از نظر خودت کاملا برنامه ریزی شده. ساعت زیادی از تو خونه بودنت را شامل میشه و من هیچ درکی ازش ندارم غیر از اینکه کل خونه بهم میریزه.

تو وسایل کاملا بی ربط را بهم با جدیت و دقت وصل میکنی. از نظر خودت داری چیز میسازی. یه روز میگی مامان فاضلاب ساختم. یه روز میگی مامان هواپیما ساختم. یه روز میگی خونمه و من متحیر از این وسایل بیربط متصل به هم.

 

کسی هم جرات نداره تا اجازه ندادی چیزی را سرجاش برگردونه

پسری خونه و زندگی منو نگاه کن!عصبانی

 

همه این وسایل بی ربط را خودت میری از همه جای خونه برمیداری و میاری کنار هم میچینی.متفکر

منم مبهوت تو و بازیهای جدیدت

 

اینم برج جدید ساخت مهندس کیان

 

اینم یه مدل دیگش

 

اینم تفریح جدیدت

میای میگی مامان منو نگاه کن چقدر کثیف شدم.

میگم خب!

میگی بییم حمام.

میگم : خب

میگی من برم ایستخرمو آب کنم. بعدم میری و شیر وان را باز میکنی تا آب بشه و بری شنا.

اصلا از آب نمیترسی و دیدم یواشکی که بعضی وقتها حتی خودتو معلق میکنی روی آب.دست و پا هم میزنی و میگی من دایم شنا میکنم.

ببین چقدر شیطونی!! خوبه بیرونمون نمی کنند.

 

 

اینم شیطنت خرید شیشه دسته دار!

تا حالا شیشه دسته دار ندیده بودی. اولش ذوق کردی ولی خیلی زود دلتو زد و گفتی بازش کن!

پسرم آخه اینطوری میرند سر کیف بقیه؟

 

 

اینها را هم ببین و دلت برای مامان مخسا بسوزه...که همش داشت خونه مرتب میکرد و هیچ وقت هم تو این بازی با تو برنده نشد!

پسندها (3)

نظرات (0)