نه بابا
مامانی هر روز یه کلمه جدید پیدا میکنی و میگی و خودتم از گفتنش کلی ذوق میکنی. شایدم علت اصلی ذوقت عکس العمل ماست که باعث میشه از گفتن کلمه های عجیب و خنده دار لذت ببری. نمیدونم از کجا یاد میگیری. مهد؟ تلویزیون یا ما؟
چند روز بود با غلظت میگفتی " خیر" . کیان بریم خونه؟ " خیییییییر" کیان غذا می خوای؟ "خییییییر" تا حالا نشنیده بودم کسی با این غلظت و جدیت بگه خیر.
دیروز ولی از صبح گفتی نه بابا! خیلی خنده دار. کیان میای صبحانه بخوری؟ " نه بابا من سیرم" کیان تو اینا را ریختی؟ " نه بابا من نبودم" کیان بریم بخوابیم؟ " نه بابا ببین هوا یوشنه" کلا دیروز صبح تا شب نه بابا بود.....
نوبت من!!! خواستم معنی تو صف بودن و نوبت و ...یادت بدم. تو پارک برات گفتم که باید تو نوبت بمونیم و بعد سوار تاب بشیم. سرسره نوبتیه و یه عالمه در مورد نوبت برات حرف زدم و آموزش دادم اینم نتیجشه! تو خونه مامان تلویزیون را روشن کنه بعد از یک دقیقه میای میگی مامان نوبت منه تام و جری ببینم تو دیدی. بابا تلویزیون را روشن کنه هنوز پنج دقیقه از اخبار نگذشته " بابا مجید نوبت منه. نوبت تو تمام شد" اینم از اموزش من. فقط نمیدونم چرا نوبت ما پنج دقیقست و نوبت تو دو ساعت!