کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

برای کیان عزیزم

ماسه بازی

1393/4/7 8:51
نویسنده : مهسا
788 بازدید
اشتراک گذاری

پسری مامان، چند شب پیش داشتم آشپزی میکردم و شما هم مثل همیشه اومدی که مامان منم بیشین بالا ببیبینم! منم گذاشتمت رو کابینت ولی یادم نبود ظرف نمک کنار دستته. به دقیقه نکشید که در نمک را باز کردی و شروع کردی به بازی. و البته ریختن نمکها بیرون . اول خواستم دعوات کنم و ازت بگیرم ولی بعد فکر کردم چه ضرری داره ....فوقش یه جارو بعد از نمک بازی. ولی در عوض تو خیلی کیف کرده بودی. گذاشتم بازی کنی و موقع بازی دیدم با چه لذتی دستتو میکنی بین نمکها و از حالت دونه دونه بودنش لذت میبری. یاد ماسه بازی پارسالت کنار دریا افتادم. فرداش رفتم کارگاه و از اونجا برات یه پلاستیک بزرگ ماسه بادی اوردم. برات گذاشتم تو بالکن و گفتم بیا بریم بازی کنیم. دو ساعت بیشتر داشتی تو بالکن ماسه بازی میکردی و البته در طی این چند روز هم دائما تکرار میشه. مامان میشه برم بییون ماسه بازی! اینقدر کیف کردی که حد و اندازه نداره. استخر بادیتم از تو کمدت پیدا کردی که مامان بیا فوتش کن. الان ما خونمون یه دریای کوچولو داریم. استخر و اب بازی و ماسه بازی.

 

 

 

 

 

پسری مامان با اینکه بعد از هر ماسه بازی کل بالکنمون کثیف میشه و شما هم یه کوچولوی حمام لازم میشی ولی بازم ماسه بازیتو دوست دارم. اینقدر ذوق میکنی و لذت میبری که حتی اون ماسه هایی هم که با لباسات یا دمپاییت میاری تو خونه مهم نیست.خندونک

 

 

پسندها (1)

نظرات (2)

مهدیس
8 تیر 93 10:49
وایییییییی خوبه بدش نمیاد به پاش میچسبه من بدم میومد
مهسا
پاسخ
خاله من مثل تو سوسول نیستم
خاطره مامی بردیا
12 تیر 93 19:01
ای آتیش پاره وروجک
مهسا
پاسخ