کیان و سوپر گردی
سوپر گردی جز لغاتیه که بعد ازا زدواج وارد لغت نامه مامان مهسا شده.همیشه به نظرم باید رفت تو سوپر و همه چیزهای لازم را برداشت و رفت صندوق و اومد بیرون....ولی بعد از اشنا شدن با بابا مجید فهمیدم که بعضیها مثل بابا سوپر رفتنشون یک جور دیگست.....میری سبد برمیداری و تمام قفسه ها را میگردی و هرچی که دلت خواست و هوس کردی و حتی شاید نمیدونستی چیه فقط از بسته بندیش خوشت اومد را برمیداری....خیلی خیلی کیف میده که این سبد تا سرش پر باشه و بعد میری صندوق...ممکنه از نیم ساعت تا حتی ٤٥ دقیقه هم طول بکشه. اونهایی هم که گفتند من تو ماشین میمونیم تو برو و بیا مشکل خودشونه....اینطوریه که دیگه منم دم سوپر پیاده میشم و البته که تو هم این بازی را از بابایی به ارث بردی و عاشق سوپر گردی هستی. سبدت را برمیداری و شروع میکنی. هر چی دلت می خواد میریزی توش.
صابون برمیداری میگم کیان این چیه میگی صابون! میگم نمی خوایم! میگی " من خواست" پاسخی مطمئن و محکم و اینم قیافه من
تا وقتی سبد سبکه تو دستته و وقتی سنگین شد دیگه میزاری رو زمین و میکشی یا هلش میدی. بعضی چیزهایی را هم که خیلی به خریدشون اصرار نداری میگی مامان این بردایم! میگم نه مامان داریم. میگی داییم! باشه و میری سراغ بعدیا. ولی چیزهای مورد علاقت مثل پاستیل، آب میوه، رنگارنگ، نوشابه ....حتما باید تو سبد باشه. به خرید تخم مرغ هم عجیب علاقه داری و حتما برمیداری و البته باطری قلمی برای ماشینات.
شیر پاستوریزه هم که دیگه از همه چیز واجب تر...
اینم یک دوست کوچولو که تو سوپر پیدا کرده بودی
مشترکا خرید میکردید
اینم پسر هنر مندم
هر کس ندونه فکر میکنه چند ساله داری تمرین میکنی