کیان و اولین برف بازی
پسر مامان بعد از اون روز که یک کوچولو برف اومد و تمام شد ، دوشنبه صبح دوباره برف شروع شد و اینبار ادامه داشت.شهرمون بی نظیر شد از زیبایی و من شما را بعد از ظهر بردم برف بازی. اول فقط ذوق کردی که تو برف راه بری و بعد یکم دست به برف زدی ولی وقتی اولین گوله برف را درست کردم و زدم بهت با تمام وجودت ذوق کردی. نمیدونستی این بازی را میشه با برف کرد و .....اینقدر دوست داشتی که بعد از یک ساعت با یک عالمه کلک و اخرش هم با گریه بردمت خونه. باور کن منم عاشق برف بازیم ولی دیگه یک نقطه خشک هم برات نمونده بود.رفتیم خونه و شب دوباره با بابا مجید رفتیم برف بازی. رسیدیم خونه از خستگی بر خلاف شبهای دیگه ساعت 11 غش کردی و تا 8 صبح هم بیدار نشدی.البته مامان مهسا هم همینطور....
مشکل فقط اینجاست که هی یادت میاد و برف می خوای. میگی مامان برف بیاد بریم بازی. عزیزم من از خدامه ولی دست من نیست.
بقیه عکسات تو ادامه مطلبه.....خیلی زیاد بودند مامان
پارک مشتاق دوم اصفهان
اینم جای پاهات روی برف
پل شهرستان
اینم عکسهای شب