کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

برای کیان عزیزم

کیان 28 ماهه شد!

1392/10/12 9:37
نویسنده : مهسا
319 بازدید
اشتراک گذاری

پسر نازنین من در اولین ماه زمستان 92 شما 28 ماهه شدی.

کیان در 28 ماهگی: وزن : 15:5 و قد : 96 سانت.

-خودش عاشق وزن کردن خودشه. میره وزنه اتاقش را میاره و میزاره کنار وزنه ما و به زور میگه مامان بیا یا بابا بیا...ما باید بریم رو وزنه خودمون و بخونیم و بعد اون بره و ما باید کلی تعریف کنیم که افرین غذا خوردی بزرگ شدی. خودش هی میگه" من غذا خورد دست زنگ رسید بوزورگ!!!" ما هم باید بگیم اره عزیزم.

-جملاتش دیگه تقریبا کامل شده.و جملات 4 تا 5 کلمه ای میسازه.تشویق

-هنوز برای خواب پوشک داریم. از بس که شب تا صبح بیدار میشه و دوباره می خوابه. عجله ای هم نداریم فعلا هوا سرده باشه تا عید.....بغل

- تو هال پشت میز نشسته بابا مجید زنگ میزنه. داد میزنه کیه؟ بابا میگه منم باز کن. میگه"نخوام" میگم کیان در را باز کن من دستم بنده. میگه "نخوام" میرم در را باز میکنم و نگاه میکنم ببینم چکار داره.نشسته پشت لب تاپ الکی دگمه میزنه. میگم چرا درو باز نکردی؟ میگه "کار دایم"تعجب

- بهش میگم اسمت چیه؟ میگه "آقا کیان" میگم اسم من چیه میگه ماهسا و بابا مجید؟ مجید! اونوقت چرا تو آقا و ما مهسا و مجید؟؟ سوال

- اسم خاله مهدیس را دیگه درست میگه و بعضی وقتها خاله هم صداش میکنه. مامان جون را هم فعلا میگه" مامان دون" وبعضی وقتها هم اسم کوچیکشو میگه و ما کلی میخندیم. اخه ما هیچ وقت اسم مامان را صدا نمیکنیم. نیشخند

 

- خوابش که معولا نمیاد ولی وقتی خوابش بگیره میاد میگه " مامان خواب تو چشم من" بعدم چشماشو کوچیک میکنه و نشون میده. هنوزم موشی آتیش عزیزه و حاضر نیست با موشی نو عوض کنه.خواب

 

- خدا را شکر یکم دست از سر باب اسفنجی برداشتی و داریم گارفیلد میبینیم. هیپنوتیزم

 

- می می سر جاشه و برای خواب باید حتما بخوریمش. متفکر

 

- خیلی بد غذاتر از قبل شده و چند تا قاشق بیشتر نمیخوره و وقتی دیگه نمی خواد الکی سرفه میکنه. خیلی بد جنسی مامان شیطان

 

- اکثر خیابونها و مسیرها را میشناسه و اگه بهش گفته باشم داریم میریم خونه بابا بزرگ فقط کافیه از یک خیابون یا کوچه ای برم که قبلا نمیرفتم.منو میکشه. مامان خونه بابا بزرگ اینجا نه!!! منم باید کلی التماس کنم که باشه یک کار کوچولو دارم اینجا انجام میدم و میریم.عصبانی

 

- هر مغازه ای را یکبار بریم هر دفعه که از دمش رد بشیم توضیح میده که رفتیم اینجا و چکار کردیم. یعنی دیگه اب نمیشه بخوری و این نفهمه و برای همه هم توضیح نده. حالا خدا را شکر غریب تر ها هنوز همه حرفهاتو کامل نمی فهمند.عینک

 

 

اینم به سلامتی ٢٨ ماهگیم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

آرام
12 دی 92 13:05
کیان جان 28 ماهگیت مبارک.مامان مهسا خسته نباشید واقعا.هر چی شیطنتای کیان کوچولو رو میخونم شباهت زیادی با پسرم آیدین میبینم.منتظر آینده ای با شیطنت بیشتر باش.خدا حفظشون کنه.
مهسا
پاسخ
وای راست میگی؟ عزیزم من هی به خودم امیدواری میدم که بزرگ میشه خوب میشه.....امیدم را ناامید کردی
مهدیس
12 دی 92 22:22
مبارکه گلم
مامان محمد عرفان
2 اسفند 92 18:47
واقعا که خسته نباشی مامان عزیز. عرفان من هم از خط خطی کردن دیوار و متلاشی کردن اسباب بازی شروع کرد ولی الان پیشرفته تر داره خرابکاری میکنه ولی خوب قند و نبات زندگی ان خدا همشون رو حفظ کنه
مهسا
پاسخ
الهی آمین