کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

برای کیان عزیزم

حمام کیان

1390/10/24 18:19
نویسنده : مهسا
650 بازدید
اشتراک گذاری

پسری عزیزم. دفعه پیش که رفتیم حمام داشتی سعی میکردی که دستتو دراز کنی و شامپو و صابونت را بگیری و مامان فهمید که دیگه میتونه اسباب بازی برات بیاره تو حمام و امروز که می خواستیم بریم حمام این دو تا را برات اورد:

 عروسک حمام

تو حمام برات گذاشتمشون روی آب و اول نگاشون کردی و ذوق کردی و بعدهم دستت را دراز کزدی تا بگیریشون و وقتی هم که گرفتی مثل همه چیزهای دیگه کردیش تو دهنت. عزیزم حیف که هنوز نمی تونی توی وان بشینی و با هم بازی کنیم. هنوز باید با بابایی یا مامان جون ببریمت حمام. از وقتی به دنیا اومدی اول با مامان جون می بردیمت حمام عزیزم این ساک حمامته توش حوله ها و لوازم حمامتو میذاشتیم و میرفتیم خونه مامان جون.

 ولی بعد از یک ماه بابا مجید دلش اب شد و گفت که اونم دلش می خواد پسملیشو ببره حمام و از اون موقع اخر هفته ها و روزهای تعطیل با بابا مجید میریم حمام و در طول هفته با مامان جون. منم که عضو ثابت این برنامه. عزیزم ببین بعد از حمام چقدر بامزه میشی:

حمام کیان

وقتی از حمام میای بیرون و لوسیونت را میزنم و لباساتو می پوشی اصلاً برات مهم نیست که چقدر وقته که شیر خوردی و اصلاً گشنه هستی یا نه. فقط دوست داری که می می بخوری و لالا کنی و معمولاً هم جزئ معدود خوابهای توئه که یک ساعت طول میکشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

dp
26 دی 90 22:24
سلام . اولین قهقهه بلند ملیسا : موضوع یادداشت جدید من هستش . ممنون میشم با حضور خودتون این حقیر رو سرافراز کنید و از طرفی هم با گذاشتن یه یادگاری تو قسمت نظرات ، ولو یک سلام ، روزهای خاطره انگیزی رو برای دخترم رقم بزنید . منتظر شما هستیم .