کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

برای کیان عزیزم

کیان 18 ماهه شد...

1391/12/7 17:05
نویسنده : مهسا
344 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم یکسال و نیمگیت مبارک. عزیزم من همیشه فکر میکردم کلی طول میکشه تا نی نی ها 18 ماهه بشند ولی امروز فهمیدم که اصلا هم اینطوری نیست. چشم به هم بزنی 18 ماهه شدند و دیگه مثل یک ادم کوچولو اینطرف و اونطرف میرند...ادم را میخندونند...حرص میدند......شاد میکنند...میترسونند و یک عالمه خاطره های قشنگ درست میکنند.

کیان تو 18 ماهگی وزن: 13:200و قد:86 سانت.

این ماه خوشبختانه وزن اضافه کرده بودی البته یک کوچولو ولی بازم نسبت به 17 ماهگیت که نیم کیلو کم کرده بودی خوب بود. از چکاپ 17 ماهگیت دیگه ساعت خوابت را اوردیم جلو و ساعت 10 میریم برای لالا.البته غیر از وقتهایی که مهمونی باشیم. فکر میکردم اصلا قبول نمیکنی و بازم تا 12 بیدار میمونی ولی الان میبینم که یکماه تمام شد و تو داری 10 شب می خوابی و البته صبح دیگه به جای 9 حدود 7.5 تا 8 بیدار میشی.یکم وقت آزاد من کمتر شده ولی این مدلی را خیلی خیلی بیشتر دوست دارم. منم کوچولو بودم 9 شب می خوابیدم تا 6 صبح. این عالیه. ممنون پسری که انعطاف پذیر بودی و عادت 17 ماهتو اینقدر راحت کنار گذاشتی.

کیان تو 18 ماهگی.....

- راه رفتن و دویدن که دیگه مثل قرقی...از پله هم خیلی راحت بالا میری.تشویق

- 12 تا دندون کامل داری و 4 تا آسیاب نیش زده زیر لثه هات که فقط 4 تا گوششون پیداست.نیشخند

- بابا، مامان، آب، حمام، اته(بده)، اگ (بگیر)،مامنه(مال منه)، بابا بزرگ،ایو(الو)، فامیلتم با اینکه سخته میگی ولی اسمتو نه. کلا با کلمات سخت بیشتر حال میکنی که یاد بگیری.متفکر

- دیگه از تمام صندلیها بالا میری و خودتو به میز و کابینت و هرجا که بخوای میرسونی...حتی یاد گرفتی صندلی را با خودت میکشی و میبری میزاری جایی که می خوای ازش بری بالا و ....نگران

- همچنان عاشق آب و حمام و سینک ظرفشویی و پاسیو خونه مامان بزرگ و کلا هرجا که توش آب باشه.هورا

- شیر خشک و شیر پاستوریزه، قطره اهن و مولتی ویتامین ادامه داره.خوشمزه

- لواشک را تازه کشف کردی و خیلی دوست داری.

- صندلی غذات هم جمع شد و رفت خونه مامان بزرگ. دیگه مثل بقیه میشینی روی صندلی پشت میز و غذا میخوری.تشویق

اینم عکس 18 ماهگی

 

این عکسم خیلی خیلی دوست دارم:

 

از وقتی به دنیا اومدی تا الان که 18 ماهته هر کس تو رو میبینه میگه کپی بابا مجیدی. حتی یکبار تو مسافرت مهماندار هواپیما به بابا مجید گفت Copy, paste منم کلی خندیدم ولی راستشو بخوای من اینهمه شباهت نمیبینم. تو چطور؟

پارسال برات تولد 6 ماهگی گرفتم ولی امسال اینقدر شیطون شدی که مامانی اصلا نرسید برات مهمونی یک سال و نیمگی بگیره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)