29
28
27
26
25
بهار 95
پسر عزیزم...تعطیلات نوروز تمام شد...همه چیز برگشت سرجای اولش....مهد شروع شد...مامان و بابا هم برگشتند سرکار....تنها چیزی که عوض نمیشه شیطنتها و بازیگوشیهای بامزه تواه.... واقعا بدون شرحه.... اینم نقاشی کشیدن جدید....یه کاسه اب دستته و ابرنگ و...حس نقاش بودن.. یه میز و یه مبل هم کمته...خب تو نقاش بزرگی هستی...یه اتاق کامل لازم داری منم از ترس رنگ و اب و ...فرشو جمع کردم ..خودت و مبل و میز و میشه شست ولی فرشو نمیتونم واقعا اگه فکر میکنی من عکسو برعکس گذاشتم سخت در اشتباهی...این کشف جدید خودته که میشه بین دیوار و مبل...میز و کابینت...مبل و میز ...و ....معلق موند....فقط امیدوارم کشفت با ...
نویسنده :
مهسا
9:41
شرمندم
پسری گلم مامان مهسا یه عالمه بابت این 6 ماه که وبلاگت آپدیت نشده شرمندست. خودم هم حس بدی دارم...ممنونم از همه دوستهای حقیقی و مجازیم که سراغ گرفتند و برام پیغام گذاشتند. از امروز تصمیم گرفتم دوباره بنویسم و قول میدم پستهای جامونده را هم تکمیل کنم...فقط چون نی نی وبلاگ نازنین ترتیب تاریخ بلد نیست مجبورم..پستها را خالی بزارم تا ترتیبشون بهم نخوره.
نویسنده :
مهسا
9:40
تولد بابا مجید
تولد بابا مجید 28 فروردینه و ما سعی میکنیم هرسال یه جشن کوچولوی خانوادگی بگیریم....و تو هم خیلی خیلی برای تولدها ذوق داری و از خودت انرژی میزاری..خوشحالم که اینطور یاد گرفتی که تولد ادمها مهمه...باید بهشون گفت که برام عزیزید و روز تولدتون هم برام عزیزه... چندتا کتاب دایره المعارف برات خریدم و خیلی خیلی دوستشون داری. با اینکه من دفعه اول که خوندم پشیمون شدم از خریدم و فکر کردم چقدر برات سنگینه کتابها..ولی خودت خیلی دوستشون داشتی. و از همه بیشتر این کتاب جهان. که همه چیز را درباره سیاره ها و ماه و خسوف و کسوف نوشته...شونصد بار تا حالا خوندمش... برای تک تک مهمونا موضوعات کتابت را تعریف کردی و بهشون گفتی چه کتاب خوبی دا...
نویسنده :
مهسا
9:41