سیتی سنتر

یکی از تفریحهای این روزهای ما سیتی سنتره...مرکز خرید و البته که شهربازی ...یه روزهایی که میخوای خودتو لوس کنی برای مامان میگی میشه منو ببری سیتی سنتر...بازی کنیم و بعد بریم رستوران...مامانم از تو پایه تر برای رفتن به سیتی سنتر...

این یکی از بازیهای مورد علاقته

خیلی وقتها هم توش نمیمونی و وایمیسی و منو سکته میدی 

موتور سواری هم جای خود داره

در انتظار نوبت ماشین سواری

هنوز موفق به اخذ گواهینامه از این قسمت نشدی و ناراحتی

این تو هم میری دیگه بیرون اومدنت با خداست..خوبیش اینه جای نشستن داره مامان بیچاره یکم ولو بشه

الان داشتم تو عکسها نگاه میکردم دوتا بازی دیگه هم هست که خیلی خیلی دوست داری ولی عکسی ازش نیست علتش هم اینه که بازی دونفرست و مامانم کنارت داره بازی میکنه خب کسی نیست که عکس بگیره که...

یکی سینما چهاربعدیه که واقعا بعدش چند دقیقه وقت لازم دارم تا اعضا و جوارحم برگردند سرجاش ولی تو عاشقشی...یکی هم اسمشو بلد نیستم بهش میگی ر.وبات...

تفریحات سیتی سنتر به شهر عجایب ختم نمیشه..همیشه جاهای دیگه ای هم برای بازی هست

مثل این ماشینها که من نمیدونم چرا تنها نقطه جذابش برای تو باکشه

اینم یه همایش برای کمک به کودکان سندرم داون

همچنان علاقه ای به پیتزا نداری و خلاف سنگینت مرغ سوخاری و قارچ و سیب زمینیه

این ترامپولین هم که عشقه دیگه

اینم همایش کودکان بد سرپرست یا بی سرپرست

کلا بیرون ا.وردنت از مجموعه سیتی سنتر کار اسونی نیست..تقریبا اخراش من به صورت چهار دست و پا دنبالت میام

اجازه بدی بعضی وقتها یه خریدی هم برات میکنیم اون وسطا 

البته با خواهش و التماس....بعد کلی منت میزاری و میگی مامان باشه اجازه میدم خرید کنی...یعنی ما برای خرید کردن برای خودت هم باید ازت خواهش کنیم