کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

برای کیان عزیزم

کیان و عید دیدنی

1394/1/5 12:06
نویسنده : مهسا
922 بازدید
اشتراک گذاری

پسر خوبم امسال به خاطر شما و اینکه یک کوچولو شیطونی و مامان اصلا دلش نمیخواد مجبور بشه به خاطر وسایل و خونه بقیه شما رو دعوا کنه. برای همین با بابا مجید تصمیم گرفتیم عید دیدنی مختصر و مفید انجام بدیم. فقط دیدن خانواده درجه یک و تمام. بقیه تعطیلات را با همدیگه تفریح و استراحت کردیم و واقعا عالی بود. تو هم از اینکه مامان و بابا تمام وقت پیشتند خیلی خوشحال بودی و آروم.

 

عروسک خرگوشتو بغلت گرفتی و در اولین فرصت وسط سفره هفت سین مامان منیژه گذاشتی..کسی هم اجازه نداره برش داره..متوجه شدی خندونک

بعد کم کم به سمت کاسه های اجیل کج شدی و البته تو از کل آجیل فقط بادوم هندی دوست داری و تمام. هرچه کردم این چند سال تو مغزیجات بخوری قبول نکردی که نکردی...چرا بادام هندی برنده شده من نمیدونم.

سیخونک در سفره هفت سین بقیه هم اشکالی نداره

این شکلاتها ولی قصه داره. خاله بهت تعارف کرد و تو از هر رنگی یکی برداشتی و بعدم باز کردی و خوردی...چیزی هم نگفتی..

ولی یک روز که مامان منیژه مهمون داشت برای مهمونش توضیح دادی که اینا رنگاش فرق داره ولی شکلات توش همش یه شکل و یه رنگه....خنده

اون روز فهمیدی با چه خیال باطلی اینا را برداشتی و بعد جقدر خیط شدی که همش یکیه ولی چیزی نگفتی. شیطون زبان

کیان اماده برای رفتن به عید دیدنی و منتظر مامان و بابا

پایه دوربینمون که بابا مجید برای گرفتن عکس سه نفره با سفره هفت سین از تو کمد درش آورد و دیگه شد همبازی تو در کل تعطیلات عید.

هرجا رفتیم همه را نشوندی که من "عسک" بگیرم.

 

کمک!!!!!!!!!!!!!!!!! پایه دوربین گیر کرده و در نمیاد از تو کیفش

 

من خیلی هم پسر مودب و خوبیم و حرفهای مامانم درباره من همش دروغه.ببینید قه قهه

 

تازه تو مهمونی و عید دیدنی پذیرایی هم میکنم...کسی بر نداره هم ناراحت میشم.

بعضی شیرینها را هم دوست دارم ولی شکلات یه چیز دیگست.

 

همش هم که نمیشه مودب و منظم بشینم که....خسته میشم ولو میشم...خصوصا اگه مبلی پیدا کنم که کوسن های زیاد و متحرک داشته باشه. دست خودم نیست. چشمک

 

اینم برای مامانم که هی نگه یه لحظه بشین من یه عکس ازت بگیرم....

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)