کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

برای کیان عزیزم

مسافرت یزد

1393/12/28 10:19
نویسنده : مهسا
568 بازدید
اشتراک گذاری

پسری مامان آخرین هفته سال 93 بابا مجید برای یه کار اداری باید میرفت یزد و پیشنهاد داد که من و شما هم همراهش بریم. ما هم که همیشه آماده سفر. به عمو هادی که میشه پسر عموی بابا هم پیشنهاد داد و اونم همراهمون اومد. سفر کوتاهی بود ولی برای تو تجربه خوبی بود.

شروع همه سفرهای ما با یه رختخواب پهن شده عقب ماشین شروع میشه و یه پسر خوابالو توش

بعد پسرک کم کم حرکت میکنه و به اینجا نقل مگان میده..اصلا هم قضیه خطرناک بودن براش مهم نیست که نیست. و البته که بابامجید و عمو هم کم از شیطنت ندارند و یاد ایام میکنند که خودشون چقدر آتیش سوزوندند.

یکم که میگذره موشمون گشنش میشه و میاد سراغ کولی تغذیه اش

خیلی هم از دیدن تغذیه هایی که مامانش گذاشته براش خوشحال میشه.

اینجا هم منتظره تا نیمروی صحرایی معروف بابا مجید آماده بشه و بخوره

بعد صبحانه دیگه کاملا بیدار میشه کیان و غیر قابل کنترل

و کم کم به پشت ماشین و وسط ساکها و وسایل منتقل میشه

اون پشت شیرینی هم پیدا میکنه و مثل یه موش شروع میکنه به خرد کردن و جویدنشون

نمیشه که سر وسایلم نره و فضولی نکنه که .بالاخره باید بدونه کی چی آورده با خودش.

و اینطوری و با این شیطنتها ما به یزد رسیدیم. ورود اولیمون میدان امیر چخماق یزد

میدان امیرچخماق نام میدانی در شهر یزد است. مجموعه امیرچخماق یزد شامل بازار، تکیه، مسجد و دو آب‌انبار که قدمت‌شان به دوره تیموریان می‌رسد.تکیه امیر چخماق در سال ۱۳۳۰ و مسجد امیر چخماق در سال ۱۳۴۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیدند.میدان امیرچقماق، یکی از شاخص‌ترین مجموعه‌های تاریخی و گردشگری در شهر یزد محسوب می‌شود.

امیرجلال‌الدین چقماق، از سرداران و امرای شاهرخ تیموری در سده ۸ خورشیدی در زمانی که حاکم یزد بود، مجموعه‌ای متشکل از تکیه، میدان، حمام عمومی، کاروان‌سراها، خانقاه، قنات‌خانه و چاه آب سرد را ساخت تا یزد را رونق بخشد و در این کار فاطمه خاتون، همسرش، او را یاری کرد.

بعد از گشتن و عکس گرفتن تو میدون رفتیم هتل اتاق گرفتیم. هتل مشیر الممالک که به نظر من عالی بود.

پسری مسئولیت چمدونشو شخصا بر عهده گرفت و با جدیت با خودش آوردش.

و تند و تند دنبال آقا میرفت تا اتاقمون را تحویل بگیره

از پله ها هم خودت بردی بالا و بعدم با کلی هیجان وارد اتاق شدی. برات عجیب بود و هیجان انگیز. میگفتی خونه جدیدمون خندونک

و اولین کاری که در لحظه ورود به خونه جدید کردی رفتن و ولو شدن روی تخت اتاق بود

و قطعا روشن کردن تلویزیون. چقدر هم برات جذاب بود که تلویزیون به دیوار چسبیده و اون بالاست

بعدم پتو را کشیدی تا گردنت بالا و میگی من دارم استراحت میکنم....

عاشقتم پسری که اینقدر بانمکی

بعد از ظهر هم کولیتو انداختی پشتت و راه افتادی تا بریم تو باغ هتلمون بگردیم

 

 

 

هتل باغ مشیر الممالک در حاشیه بافت قدیم و در محدوده شمال غربی شهر تاریخی یزد شکل گرفته است. این باغ در اواخر دوره قاجار توسط میرزا فتح الله مشیرالممالک که در آن زمان اداره امور دارایی را به عهده داشت ساخته شد و پس از آن پسر وی برای زندگی به این باغ نقل مکان کرد و در کوشک میانی باغ ساکن و تغییراتی متناسب با زمان در آنجا ایجاد کرد. اواخر سال 1379 باغ توسط یک شرکت خصوصی (شرکت مشیر یزد) خریداری گردید و با کمک سازمان میراث فرهنگی شهر یزد با ایجاد تغییراتی در ساختمان بنا و کاربری از فضاها این مجموعه تبدیل به هتل شد. هتل مشیر الممالک به وسعت 13000 مترمربع در سال 1382 به عنوان اولین هتل باغ ایرانی با تجهیزات سنتی و در عین حال مجهز به امکانات رفاهی مدرن مورد بهره برداری قرار گرفت. اين هتل باغ در يكي از خيابانهاي ورودي شهر قرار گرفته و از طريق خيابانهاي اطراف به راحتي به كليه نقاط شهر دسترسي دارد.محوطه زيباي باغ، فواره‌ها و نهر آب جاري و معماري اصيل ايراني، اين هتل باغ را به يكي از جاذبه‌هاي توريستي يزد تبديل نموده است.اين هتل در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده است.

اولین سفره هفت سین امسال در ورودی سالن غذاخوری هتل

اینم پسرک به سمت دربانی هتل

زندان اسکندر یا همان مدرسه ضیائیه در حقیقت مدرسه‌ای است با حدود ۸ قرن قدمت که در محله فهادان شهر یزد در مجاورت بقعه دوازده امام واقع گردیده‌است. این بنا در سال ۶۳۱ هجری قمری توسط عارف معروف ضیاءالدین حسین رضی بنا گردید و در سال ۷۰۵ ه.ق توسط پسرانش مجدالدین حسن و شرف‌الدین علی تکمیل گردید.

از بخش‌های این بنا می‌توان به وجود چاهی با قطری حدود ۲ متر در وسط حیاط این مدرسه اشاره نمود که به سردابی به عمق حدود ۵ متر منتهی می‌گردد، ارتفاع گنبد این بقعه به ۱۸ متر می‌رسد و دارای گچبری‌های و تزئینات زیبائی با آبرنگ طلائی و لاجوردی بوده که بخش اعظم آن از بین رفته‌است.

در مورد این بنا روایت‌هایی مطرح می‌باشد که قدمت ساخت آن را به زمان حمله اسکندر مقدونی به ایران نسبت می‌دهد که از این بنا به عنوان زندان استفاده می‌گردیده که بعدها تغییر کاربری داده و به عنوان مدرسه مورد استفاده قرار گرفته‌است

این هم وروجک مامان در زندان اسکندر در حال ترمیم و بازسازی:

 

 

موزه آب یزد: در بر شمالی میدان امیر چقماق یزد، یکی از ارزشمند‎ترین آثار معماری این شهر قرار دارد که از سال 1379 همزمان با برگزاری نخستین همایش بین‎المللی کاریز «موزه آب» در آن جای گرفت.
این ساختمان، در سال 1266 خورشیدی احداث گردیده و در حال حاضر به بی‎نظیرترین موزه آب دنیا تبدیل شده است. از ویژگی‎های این موزه و بنای تاریخی، پنج طبقه بودن آن و گذشتن یک رشته کاریز صدها ساله از میان آن می‎باشد.
در پشت با م این خانه، چاه خانه‎ای قرار دارد که وسیله چرخ‎چاه از آن آب می‎کشیدند و آب انبار خانه را که در طبقه‎ همکف قرار داشت، پر می‎کردند.
در حال حاضر این موزه بیش از 200 شیء تاریخی از وسایل مرتبط با کندن کاریز گرفته تا اسناد و مدارک برخی از قنات‎های اصلی یزد در معرض دید علاقه‎مندان قرار گرفته است.

 

 


هم‎چنین در این موزه، ابزار و دستگاه‎های اندازه‎گیری حجم آب، وسایل تامین روشنایی در قنات‎ها، اسناد و مدارک خرید و فروش آب، کتاب‎چه میر‎اب‎ها و اسناد پخش آب، ظروف نگهداری و حمل آب و بسیاری از لوازم و اشیای ارزشمند دیگر نگهداری می‎شود.

این ساختمان در زمینی به پهنه‎ی 720 متر‎مربع و به درخواست مرحوم حاج‎سید‎علی اکبر کلاهدوز یکی از بازرگانان عصر قاجاریه در سال 1266 خورشیدی، ساخته شده است.
ساختمان این بنا یک هنر معماری شگفت‎آور است که از پنج اشکوب یا پنج سطح تشکل شده است. به گونه‎ای که از سطح اول یا پایین‎‏ترین طبقه آن، انشعاب کاریز دو رحیم‎آباد و زارچ می‎گذرد که یکی از این دو قنات، هنوز هم فعال می‎باشد.
سطح دوم را اگر پایاب در نظر بگیریم، در ژرفای 10 متری از زمین قرارداد و فضای آن هم حالت هشت ضلعی دارد که به خاطر برخورداری از دمای ثابت و فضای مطلوب، جای خوبی برای نگاه‎داری خوراکی‎هاست. در میان این اشکوب نیز، حوضی قراردارد که با گذرآب کاریز از آن همیشه دارای هوای خنک و مطبوع است. سطح سوم این بنا شامل طبقه زیرزمین است که دارای اتاق و دالان‎های متعدد و مرتبط می‎باشد و بیش‎تر روز‎های گرم تابستان اهالی خانه در آن سکونت داشته‎اند.
سطح چهارم هم اشکوب همکف می‎باشد که آن هم دارای اتاق‎های پنج دری، تالار، اتاق ارسی، آشپزخانه و محل زندگی خدمت‎کاران خانه بوده است. طبقه پنجم، پشت بام خانه است. در آن، چاه خانه‎ای بوده که از طریق آن و با استفاده از چرخ چاه، آب‎ چاه‎های معروف به چهل گز برداشت و برای آشامیدن و موارد بهداشت اهل خانه استفاده می‎شده است.

 

اینم یه کیان خسته و ولو بعد از یک روز کامل گردش و بازی و تفریح...اوج خستگی از مدل خوابیدنت معلومه

رستوران هتل موقع شام

اینم یک صبح بسیار زیبا در یزد....

صبح زود بابا مجید برای انجام کار اداریش رفت و من و شما و پسر عمو رفتیم برای گشتن یزد

 

آتشكده زرتشتيان
اين عمارت به همت زرتشتيان يزد و پارسيان هند در سلا 1313 خورشيدي تحت نظارت و سرپرستي آقاي ارباب جمشيد امانت بنا شد .در مورد قدمت تاريخي آتش اين آتشكده گويند كه نزديك 1515 سال پيش اين آتش از آتشكده ناهيد پارس به روستاي هفتادر(نزديم عقدا) منتقل شد و از آنجا به ترك آباد در اردكان نقل مكان كرد و پس از سي سال نگهداري در غار اشكفت يزدان آن را در سال 1325 خورشيدي به شهريزد آوردند و در خانه دستور بزرگ شهر ، در محله دستوران جاي داده شدو از آنجا به گهنبار خانه و محل كنوني اين آتشكده انتقال يافت.
 
 
مهم نیست پسری که از چه دین و آیینی باشیم مامان مهم اینه که گفتار نیک...پندار نیک......کردار نیک همیشه سرلوحه زندگیت باشه.
 
 
 
 
اینم جذاب ترین وسیله در کل آتشکده برای پسری شیطون من
 
مجموعه باغ دولت آباد       
مجموعه باغ دولت آباد شامل قسمتهاي عمارت كلاه فرنگي بادگير، حرمخانه ، بهشت آئين، عمارت مستخدمين، ديوان خانه، اصطبل و شتر خانه ، آب انبارو باغ مشجر است . اين بنا از جمله ابنيه محمد تقي خان يزدي معاصر شاهرخ ميرزاي افشار و كريم خان زند است عمارت بادگير اين مجموعه با 35 متر ارتفاع بلندترين باد گير موجود در ايران ميباشد
 
 
عمو برای عکس گرفتن یکی از درهای چنددریهای باغ را بست تا عکس خوشگل بگیره و همین باعث شد تو کل درب های یک عمارت را ببندی.
 
 
 
 
 
از اینجا رفتیم هتل و مامان مهسا تو لابی هتل مشغول خریدن انواع چای و دمنوش از غرفه نیوشا شد که شما اومدی و گفتی مامان کارتو بده کارتو بده و من چون شما خیلی دوست داری از عابر بانک پول بگیری فکر کردم میخوای بری سر دستگاه عابر و بهت گفتم باید صبر کنی مامان بیاد وشما هم رفتی. با اینکه عمو هم تو سالن هتل نشسته بود در چشم بهم زدنی غیب شدی. هرچی صدات کردم جواب ندادی. و با عمو هر دو دنبالت گشتیم. صادقانه بگم با تمام وجودم ترسیدم و نگران شدم. سابقه نداشت از کنار من بری و نیای. به پذیرش هتل گفتم و همه دنبالت میگشتند. تو باغ و رستورانها و .....ده ابر تا پایین پله های اتاق اومدم تا یکبار که پایین پله صدات کردم و جواب دادی مامان من اینجاستم!!!!
صدای ضربان قلبمو کاملا میشنیدم و نمیدونم چطوری پله ها را اودم بالا و دیدم پشت در اتاق نشستی. هم ترسیده بودم...هم خوشحال بودم پیدا شدی و هم متعجب که چطوری اتاقو پیدا کردی. اخه اینقدر ورودیهای راهروها شبیه بود که من حتما باید شماره اتاقو میخوندم و عمو هم اعتراف کرد دیشب تا حالا چند بار اشتباهی رفته. ولی جی.پی.اس تو حرف نداره پسری. 
گفتم چرا اینجایی؟ گفتی تو به من کارت ندادی برم تو اتاق خسته بودم. تازه فهمیدم کارت بانک نمیخواستی. کارت در اتاقو ازم خواسته بودی. کلی بوست کردم و چلوندمت.
بابا مجید بعد انجام کارش اومد پیشمون و به سمت اصفهان حرکت کردیم. سر راه البته شیرینی فروشی رهبر یزد را هم فراموش نکردیم. شما هم که عاشق پشمک یزد. 
ناهار را تو مسیر میبد در کاروانسرای قدیمی خوردیم که من نمیدونم چرا هیچ عکسی از شما تو کاروانسرا نگرفتم.
شب هم خونه بودیم....مامان و بابا خسته و شما مملو از انرژی و سرحال.
 
 
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)