تولد پارسا
امسال هم مثل سالهای قبل خاله مهلا دوست مامان مهسا تولد پسر گلش را که چهارم فروردینه اواخر اسفند گرفت و من و شما هم رفتیم تولد. خیلی هم خوش گذشت. اولش که شما متعجب از شیطنت و جیغ کشیدنهای پسرهای دبستانی بودی و از دور نگاهشون میکردی ولی کم کم خودت هم شروع کردی به شیطنت و بود بدو کردن.
این کیک تولد پارسا که عمه پارسا براش درست کرده بود و تقریبا همه این نوشته که با خمیر فندانت بود را خوردی و خیلی هم دوست داشتی.
کیان چطوری وقتی همه اینطوری تو زمین و هوا معلقند تو صاف نشستی؟
و همچنان جدی و مصمم
در مورد کادوها ولی نتونستی مقاومت کنی ها
کاش من میدونستم تو فکرت چی میگذره...با اینهمه دقت...اینقدر متفکر...
خاله مهلا یکی از عکسهای دسته جمعیتونا روی شاسی چاپ کرد و شب به عنوان گیفت به شماها داد..خیلی عکست برات عزیزه...گذاشتی تو اتاقت و هرکس میاد خونمون بهش نشون میدی. خیلی هم مواظبشی..چقدر دنیای شماها جالبه. کی باور میکنه یه عکس یادگاری اینقدر برای یک پسر 3.5 ساله عزیز باشه.
برات نگهش میدارم تو جعبه ارزوهات تا بزرگ بشی ببینیش و ذوق کنی.