کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

برای کیان عزیزم

تولد بابا مجید

1393/2/3 17:53
نویسنده : مهسا
892 بازدید
اشتراک گذاری

تولد بابا مجید اخرین روزهای فروردینه و همیشه یه عالمه کارو فکر هست که باید انجام بدیم تا تولد خوبی داشته باشه و خوشحال بشه و امسال هم چون تولدش شب جمعه بود مامان مهسا تصمیم گرفت یه تولد سوپرایزی براش بگیره و خوشحالش کنه. البته واقعا سخت بود چون تا شب قبلش نباید میفهمید و روزش هم مامان مهسا تا ظهر سر کار بود. و قسمت بدشم این بود که بعد از تولدش گفت که با اینکه کلی حواسمو جمع کردم که نفهمه رفته سر فریزر و دیده بوده که چند مدل بستنی خریدم و فهمیده بوده. خیط شدم ولی هدف مهمه مامان تو هم یادت باشه اگه هر کسی خواست سوپرایزت کنه اگه فهمیدی هم بهش نگی! اینا سیاستهاییه که هیچ مردی بلد نیست ولی من یاد تو میدم!

تو عاشق تولدی و کیک تولد و فوت کردن شمع و بریدن کیک....ولی روز تولد بابا مجید از صبح رفته بودی مهد کودک و بعدش هم خونه بابا بزرگ و تقریبا هلاک رسیدی خونه و غش کردی. هیچ مدلی نتونستم بیدار نگهت دارم و بعدم نتونستیم بیدارت کنیم. بابا مجید دلش نیومد بدون تو شمعهاشو فوت کنه و اینقدر صبر کرد تا بیدار شی و نتیجش این شد که با همون زیر پوشی که خوابیده بودی اومدی بغل بابا و شمعشو فوت کردی و عکس گرفتی. الان واقعا عکسات شیکه !

از طرف تو برا بابا مجید یه ادکلن خریدم و یادت دادم بری بدی بهش و بگی تولدت مبارک.

دویدی رفتی پیشش و گفتی تولدت مبارک و کادوتو بهش دادی و بلافاصله هم پس گرفتی و خودت بازش کردی.

پسندها (1)

نظرات (1)

مهدیس
8 تیر 93 10:54