اولین چرخ و فلک
پسر مامان تفاوت بزرگ دید من و بابا مجید نسبت به تو اینه که من بیشتر کارها را میگم زوده هنوز برای کیان و بابا مجید بیشتر کارها را میگه دیرم شده. اینطوریه که تو بیشتر اولینهای هیجان انگیز زندگی را با بابا تجربه میکنی. چرخ و فلک هم یکی از اوناست. هر وقت با همدیگه پارک میرفتیم من بهت میگفتم بزرگ که بشی میتونی سوار شی و تصورم 3 سالگی به بعد بود و فکر میکردم الان ازش میترسی ولی جمعه بابا مجید بردت پارک و وقتی برگشتید فهمیدم که اولین چرخ و فلک زندگیتو سوار شدی. اصلا هم بر خلاف تصور من نترسیدی و خیلی هم دوست داشتی. موقع پایین اومدن هم که تو دلت خالی میشده جیغ میزدی.
یادمه کوچولو که بودم عاشق چرخ و فلک بودم مخصوصا اون وقتی که برعکس می تابید. و بعد که بزرگتر شدم و خاله مهدیس کوچولو بود همیشه میبردمش چرخ و فلک و حالا نوبت پسر کوچولوی خودم شده که بره سوار شه.
به دلایلی که من هیچ وقت سر ازشون در نمیارم نی نی وبلاگ اجازه نمیده زیر مطلبت عکس بزارم. همشو میبره بالای صفحه. منم مجبورم عکسهاتو ببرم تو ادامه مطلب
عاشق این سرسره های پیچ پیچی هستی