کیانکیان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

برای کیان عزیزم

بدون عنوان

1390/10/30 11:32
نویسنده : مهسا
295 بازدید
اشتراک گذاری

امروز جمعست و بابایی با دوستش رفته باغ کارداشته و من و شما مثل بقیه روزهای هفته تنهاییم. البته با یک فرق بزرگ و اونم اینکه بابا قبل از رفتنش ساعت ٨.٥ شما را حمام برده و الان تو خواب خوابی و من حوصلم سر رفته و اومدم برات یادگاری بنویسم.

دیروز من با شما صبح راه افتادیم و رفتیم دنبال گذرنامه. این اولین باری بود که بعد از به دنیا اومدنت با هم تنهایی رفتیم بیرون. کریرت را گذاشتم روی صندلی کنارم و رفتیم. کنار خیابون پارک کردم و کلی با حوصله کریرت را رو کالسکت نصب کردم و پیاده رفتیم تا پلیس + ١٠ که دیدم ای وای طبقه دومه. حالا چکار کنم؟ دوباره برگشتیم تا ماشین و من کریر و کالسکه را گذاشتم تو ماشین و بغلت کردم و دوباره یک عالمه راه رفتیم و از پله ها که رفتیم بالا دیدیم. بی خودی اومدیم چون باید اول پوشتو از اداره پست میگرفتیم. البته این قسمتش تقصیر بابا مجید بود چون مامانی دیشب بهش گفت که اول باید برم اداره پست ولی اون گفت نه! برگشتیم بریم اداره پست که دیدیم امروز پنج شنبه است و زودی تعطیل شده. و دست از پا درازتر برگشتیم خونه.

تنها باحالی امروز صبح این بود که تو وقتی توی کریرت نشسته بودی نوک پاهات روبروی صورتت بود و چون نوک جورابهای سرهمیت عروسک خرس داشت هی نگاش میکردی و وقتی پاتو تکون میدادی اونام تکون میخوردند وتو چشاتو گرد میکردی. تو هنوز پاهاتو پیدا نکردی و امروز داشتی دیوونه میشدی که چرا این دوتا عروسک با حرکتی که تو نمی دونی چیه حرکت می کنند. وقتی یک چیزی برات عجیبه و نمی فهمی چشماتو گرد میکنی و من خیلی خوشم میاد و بهت می خندم.

کیان

 

امروز ظهر قراره ناهار بریم خونه مادر جون و پدرجون که من منتظرم بیدار بشی و با هم بریم.

پسری دوست دارم با اینکه دیشب تا صبح 6 بار بیدار شدی و نذاشتی مامان بخوابه. تو یک ساعت به یک ساعت گشنت میشه و بیدار میشی و هرچی مامانی به دکترت میگه این گشنشه کمکی می خواد دکترت قبول نمی کنه و میگه وزنش خوبه و شیرتو بده. خب اون که مجبور نیست شب تا صبح 6 بار شیر بده که!

راستی موهاتم کم کم داره در میاد و دیگه نمی تونم بهت بگم کیان کچل.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مریم مامان آراد
1 بهمن 90 17:55
سلام مهسا جون .وبلاگتو خوندم .با خیلی از قسمتهاش یاد آراد کوچولوی خودم افتادم. دوست داشتی به منم سر بزن .لینکت کردم دوست داشتی منو بلینک