شهرضا و رنگ انگشتی
کیان کوچولوی مامان سه شنبه هفته پیش مامان مهسا با دو نفر از دوستهای خوب و جدیدش تصمیم گرفتند که برند وشهرضا را بگردند. اون روز شما پیش مامان بزرگ و بابا بزرگ موندید . مامان از شهرضا برات یک جفت کفش خوشگل خرید که خیلی هم دوستش داری و فقط یکم هنوز برات بزرگه و رنگ انگشتی هم به سفارش دوستای گلش که گفتند برای شما خوبه خرید.
در خوب بودن رنگ انگشتی که شکی نیست ولی چون مامان احساس کرد الان حمام برای بازی سرده برات ملحفه پهن کرد و تو خونه بهت رنگها را داد. بر خلاف اسمش که رنگ انگشتیه تو ترجیح دادی با قلمو نقاشی کنی تا انگشت. فقط متاسفانه مامان مجبور شد قلموهای خودش را بهت بده و دلش برای قلموهای خوب و نازنینش سوخت. برم بیرون حتما برات قلمو جدا میخرم.
زبونت منو کشت!
دو دستی هم بلدی. شایدم اینکار را میکنی مامان نفهمه تو چپ دستی یا راست دست؟؟
با انگشت یکم ظرفهای رنگ را هم رنگ کردی
برای اموزش کامل رنگها هم خوب بود.
اینم انگشتهای خوشگلت
اینم یکی از آثار هنری خلق شده تو
در کل رنگ بازی را خیلی خیلی دوست داشتی و هنوز هم تو ذهنت مونده میای میگه مامان ینگ بده! ولی متاسفانه وقتی میگی که بابا مجید خونست. مامانی این از اون بازیهای به شدت کثیف کاری و بهم ریختگیه که اصلا نمیشه جلوی بابا مجید انجامش داد. اینها بازیهای یواشکیه که من و تو بازی کنیم و رنگ بزنیم و قبل از اومدن بابا همه جا را تمیز کنیم. عزیزم اینها عوارض بابای تمیز داشتنه.
اینم کفشهای قرمز و شادت که مامان دوستشون داره
این بلوز خوشگل ادم برفی و سوییت شرت را هم دوست مامان جون برات از امریکا آورده. دستش درد نکنه. بلوزش هنوز برات بزرگه ولی خیلی دوستش داشتم.