کیان و مداد شمعیهای جدیدش
کیان کوچولو چند روز پیش بابا مجید وقتی از سر کار اومد یک بسته کوچولو و سبز بهت داد که توش ١٢ تا مداد شمعی رنگی بود. البته الان دیگه اسمشون عوض شده و بهشون میگند مداد روغنی! احتمالا هدف نسل جدید اینه که اسم وسایل را عوض کنند تا ما بگیم این چی هست و اونا کلی برامون قیافه بگیرند و توضیح بدند.اونوقت ما بفهمیم همون مداد شمعی خودمونه. ما کوچولو بودیم یک مدل بیشتر نداشت اونم چینی بود و یک عالمه ادمهای کوچولو داشتند رو برفها سورتمه سواری میکردند.... منم یک عکس دارم که نشستم و دارم باهاشون نقاشی میکشم.
تو هم این هدیه کوچولو را خیلی خیلی دوست داشتی و روزها کل نقاشی باهاشون میکشی.
رو تخت مامان
یا رو میز خودت
و البته بیشتر مواقع هم موقع نقاشی کشیدن زبونت را در میاری.
رنگها راهم دارم یادت میدم و الان همشون را میشناسی ولی نمیگی. وقتی مامان می خواد لباسهاشو پهن کنه با هم میریم تو بالکن و من سبد گیره لباس را میدم بهت و هر لباسی که پهن میکنم بهت میگم کیان گیره آبی بده، یا سبز بده و....تو هم همشون را درست میدی. چند روزه خودت هم یاد گرفتی گیره بزنی و اینطوریه که مانتو مامان این شکلی میشه: