کیان و شهر عجایب
نمیدونم چرا ولی احساس میکنم فقط تو کشور ما ممکنه شهر بازی مخصوص بچه ها با اونهمه سر و صدا ودستگاهای مختلف و تحرک و تکاپو تو زیر زمین یک ترمینال مسافرتی ساخته بشه. واقعا تاسف باره البته این نظر منه ولی میبینم برای اینکه پسرک کوچولوم بتونه با این وسایل بازی کنه مجبورم ببرمش به یک دخمه دلم میگیره. جایی که از نور خبری نیست .حتی از نوع مصنوعیش. همه جا تقریبان یمه تاریکه و تهویه هم به زور به سقف وصل شده. تهویه هایی که اصلا قوی نیست. ما که بزرگیم و فقط نقش همراه را داریم و بازی نمیکنیم کم کم احساس میکنیم نفس کشیدن سخت شده وای به حال ریه های کوچولو بااونهمه جنب و جوش و متابولیسم بالا.
اصلا ما فکر هم میکنیم ویک جا را درست میکنیم یا فقط و فقط به فکر منافع مالیمون هستیم. کی مجوز میده وکی این مجوزها را میگیره.؟
مامانی ببخش که تو وبلاگت غر زدم ولی واقعا زیر زمین یک ترمینال مسافرتی جای مناسبی برای شهر بازی نیست. مخصوصا که از اول هم به این منظور ساخته نشده باشه و مخصوصا که مال بچه هاست.چرخ و فلکی که با فاصله میلیمتری از سقف حرکت میکنه. کشتی صبایی که نوکش میخوره به سقف و تازه این وسط بوی وحشتناک سیب زمینی سرخ کرده و پیراشکی و .....کاش تو کشور ما یکم سلامتی و محیط سالم ارزش بیشتری داشت.
شاید دیگه نریم تا مامان یک شهر بازی رو باز پیدا کنه ولی فعلا عکسهای ایندفعه که با خاله مهدیس رفتیم را داشته باش.
این ماشین را خیلی دوست داشتی ودو بار سوار شدی. کلی هم فرمون دادی
پسری عاشقتم.....
این قطار را هم خیلی خیلی دوست داشتی.
از مدل تکون خوردن این خیلی خوشت نیومد و زودتر اومدی پایین
وقتی خاله کوچولو بود و با هم میرفتیم پارک این دستگاهای تکون تکونی 5 تومن بود و حالا 1500 تومن.(این قیمتها را برای اینده و مقایسه داشته باش پسرک).
این چون یکم بزرگ بود منم کنارت ایستادم. تو هم خیلی ژست گرفتی که سوار شیر شدی..
تو این هلکوپتر با اینکه مال 4 سال به بالا بود کلی ذوق کردی و تیر اندازی هم میکردی.
از این موتور هم چون باید یکم حالت خوابیده میگرفتی و سوار میشدی خوشت نیومد.
پ.ن: در راه رفتن خاله گفت که بیا هفته ای یکبار کیان را ببریم شهر عجایب و اینم من بودم: ولی از بس داخلش گرم بود و هوا نبود و سر و صداهای عجیب و غریب می اومد برگشتنه گفت فکر کنم ماهی یکبار هم خوب باشه. اینم من!