دکوراسیون جدید
پسری بعد از ١٥ ماه که دکور اتاقت ثابت مونده بود مامانی تصمیم گرفت اتاقت را یک خونه تکونی اساسی بکنه و برای همین یک روز صبح که بیدار شدی شروع کرد و تو هم خیلی خیلی دوست داشتی و هی از لای تخت و کمد فرار میکردی. با اینکه آقای نصاب گفته بود که هر وقت خواستیم تختت را جابجا کنیم باید تخت نوزاد را از توی نوجوان در بیاریم و خلاصه بازش کنیم و جابجا کنیم ولی مامانی جابجا کرد و ظاهرا که فعلا اتفاقی نیفتاده حالا ممکنه شب که بخوابی یک دفعه تختت از هم جدا بشه.
مدل قبلی اتاقت را بیشتر دوست داشتم ولی حالا یکم جا بازتر شده و فضای اتاقت برای بازی بیشتر شده. البته کریرت را هم با موتورت (چون هنوز بلد نبودی سوار بشی و داشتی چراغهاشو می کندی) بردیم خونه مادر جون. کلی اتاقت خلوت شد. اینها تلاشهای منه برای اینکه ببینم میشه نیم ساعت در طول روز تو اتاقت بمونی و بازی کنی یا نه!
مدل جدید اتاقت باعث شد که تو یک کار خیلی بامزه بکنی و من تازه فهمیدم بچه ها همیشه در حال الگو برداری رفتاری هستند یعنی چه؟
هر وقت شما از خواب بیدار می شدی و مامان را صدا میکردی من می اومدم و چراغ اتاقت را روشن میکردم و باهات حرف میزدم و بازی و.....اتاقت را که جابجا کردم بعد از ظهر خوابوندمت و رفتم اتاق خودمون تا تو بیدار شدی حواسم بهت بود تا ببینم کی صدام میکنی که دیدم صدای چراغ اتاقت اومد و فهمیدم که بلند شدی و چراغت را روشن کردی . حالا دیگه صبح و عصر هر وقت که بیدار میشی پا میشی و چراغ اتاقت را روشن میکنی و بعد مامانی را صدا میکنی. عزیزم دوستت دارم که اینقدر حواست جمع رفتارها و کارهای اطرافیانته و از طرفی نگران هم هستم که نکنه به طور غیر ارادی کاری بکنم که بد باشه و تو هم که شیطون و الگو بردار......
این دکور جدید اتاقت
اینم کیان شیطون در حال خاموش و روشن کردن چراغ اتاقش: