کیان 14 ماهه شد!
عزیزم چهارده ماهگیت مبارک. از وقتی کامل راه افتادی منو یاد آدم کوچولوها میندازی. لی لی پوت من دوست دارم و با اینکه خیلی خیلی شیطون شدی و بعضی وقتها مامان را تا مرز جنون میبری ولی عاشقتم و هر وقت خیلی عصبانی میشم فقط خدا را شکر میکنم که سالمی و میتونی تمام خونه را بهم بریزی. وقتی بیداری دلم می خواد یکم بخوابی و وقتی خوابی دلم برات تنگ میشه و هی بهت سر میزنم. اینها از نشانه های بیماری مادرانست.
کیان در ١٤ ماهگی:
- کامل راه میره و دیگه دستشو مثل بند بازا بالا نمیگیره که نیفته.
- از پله های کوتاه بالا و پایین میره.
- روزی یک وعده به سفارش دکترش شیر پاستوریزه پر چرب چوپان میخوره.(مارکش را دکتر پیشنهاد نداده)
- آب پرتقال و لیمو و خود پرتقال را برای اولین بار خورده و دوست داره و مثل مامانش نارنگی دوست نداره.
- انار هم برای اولین بار خورده و دوست داره با دونه هاش بازی کنه و خودش بزاره دهنش.
- مفهوم بیشتر وازه ها را درک میکنه.بیا، برو، بده، بگیر، بریم حمام(در کمتر از یک دقیقه پشت در حمام وایساده)، بریم دد (کفششو میاره و پاشو بالا میگیره)، بیا پوشک عوض کنیم(می خوابه رو تشک تعویضش و دیگه در نمیره).
- تشنش که میشه میره لیوانشو میاره میده .
- گشنش که میشه میره پای میز آشپزخونه و صدا میکنه.
- دیگه فقط برای خواب می می میخوره.
- عروسکهاش را به اسم میشناسه و هر کدوم را که بگم برو بیار، میاره.
- همچنان در حرف زدن تنبله.مامان ،بابا ، دد ، توتو و داخ که قبلاً میگفت را دیگه نمیگه. به زبون کیانی صبح تاشب حرف میزنه.
- ٨ تا دندون داره و نیش هاش داره در میاد. انگشتش همش تو دهنشه دوباره.
- ناز و بوس میکنه. البته زمانش را خودش تشخیص میده.
- دست دستی، قر کمر و سر و البته مچ دست چپ هم با شنیدن آهنگ شاد شروع میشه.
اینم عکسهای ١٤ماهگیت که با تولد ٢٣ سالگی خاله مهدیس همزمان بود