شب یلدا
شب یلدا امسال مراسم شب یلدای مهدکودکتون خیلی بهتر از سالهای قبل بود و خیلی بهتون خوش گذشت. از همه خواسته بودند که با انار انواع دسرهایی که دوست دارند را تهیه کنند و بیارند.من و شماهم انار شکلاتی درست کردیم....اینطوریا...
اول شما اون کاغذها را یکی یکی باز کردی و توی سینی چیدی بعد هم با هم دیگه انار ریختیم توشون
بعد هم شکلات اب شده بهشون اضافه کردیم
اخرش هم سینی هامون را تزیین کردیم...نتیجه زحماتمون هم خوشمل شد و هم خوشمزه
یه سری گروه سرود بودید و یک سری هم نمایش شب یلدا. شما گروه سرود بودید و شعر شب یلدا را برامون میخونی خیلی خوشگل...باور کن نمیدونم میشه تو نی نی وبلاگ فیلم هم گذاشت یا نه...قول میدم سریعا تحقیق کنم...
اینم جشن شب یلداتون....و خاله نازنین تو لباس ننه سرما...
یلدات مبارک پسر خوبم....
فقط یه کوچولو سرفه میکردی که اذیتت کرده بود و برای همین هم قیافت یکم ناراحته...
بعد از مراسم باحال یلدا توی مهد اومدی خونه و بهت گفتم امشب تولد بابا بزرگه...ذوق زده شدی و رفتی پایین به مامان بزرگ گفتی میدونستی امروز تولد بابا بزرگه؟ انگار مثلا خودت کشف کردی 
گفتی من میخوام برای بابابزرگ کیک بپزم و منم قبول کردم...اینکه چه بلایی سر اشپزخونه اومد بماند ولی نتیجه این شد
تزییناتشم همه کارخودته...
بعد هم بادکنک اوردی و باد کردی و چندتا بادکنک بردی پایین برای بابا بزرگ...عزیزم کاملا معلومه چقدر بابا بزرگ را دوست درای و براش سنگ تمام گذاشتی..مامان بزرگ هم برامون آش رشته پخت و خیلی خوش گذشت...
ایشالا سالهای سال سایه پدربزرگ بالای سرمون باشه و هرسال تو شب یلدا برای بابا بزرگ جشن بگیری
