اولین غلت کیان

سلام پسملی مامان. عزیز دلم پریشب مامانی نصف شب بلند شد تا سری به شما بزنه و ببینه که همه چیز خوبه یا نه. البته باید بدونی که اینم از معجزات خداونده چون مامانیت خیلی خیلی خوش خوابه و همه بهش می گفتند که تو عمراً بتونی شب بلند بشی و شیر بدی. تازه بابا مجید هم همش مامانی را مسخره میکرد و می گفت بعداً که نی نی دار شدی نی نی میاد بالای سرت و میزنه تو سرت میگه مامان پاشو شیرمو بده ولی اصلاً اینطوری نشد. مامانی از شب اول بیدار بیداره. غیر از وقتهایی که شیر میخوری تازه مامانی چند بار هم بیدار میشه و بهت سر میزنه. پریشب بلند شدم و نزدیک بود از ذوق بمیرم. آخه مامانی شما روتونا کرده بودید به مامان و خوابیده بودی. میدونی یعنی چی؟ یعنی تو روی یک دستت غلت زده بودی و خوابیده بودی. متاسفم که عکسشو ندارم اخه تو از صدای دوربین بیدار میشی و من دلم نیومد که بیدارت کنم پسملی.

عزیز دلم دیشب با بابایی نشسته بودیم توی هال و داشتیم تلویزیون میدیدیم و تو هم خوابیده بودی روی مبل راحتی که یکدفعه تصمیم گرفتی غلت بزنی و از حالت طاق باز به دمرو رفتی. تازه خیلی هم از کار خودت خوشت اومد و خندیدی ولی زیاد دوام نیاوردی چون می خواستی از حالت دمرو خارج بشی که نتونستی و فهمیدی که گیر کردی و صدات در اومد. عزیزم پس تو در تاریخ ٣.دی.٩٠ اولین غلتت را زدی.

اولش خیلی مامانی خوشحال شد ولی بعدش فهمید که دیگه نمی تونه تو رو بذاره روی مبل توی هال و بره دنبال کارهاش. چون ممکنه شما غلت بزنی و بیفتی پایین. وای مامانی دیگه کجا بذارمت؟؟؟؟؟؟؟؟

عزیز مامان امروز هم تو یک اولین دیگه را تجربه کردی. میدونی پسری تو امروز برای اولین بار شلوار لی پوشیدی. اگه مثل بابا و مامانیت باشی که حالا حالا داری شلوار لی بپوشی. خیلی با مزه شدی راستشو بخوای برای یک نی نی ٤ ماهه یکم شلوار لی خنده داره.

عزیزم اولین شلوار لیت مبارک