پسر تمیز کار من!
کیان کوچولوی مامان الان به شدت ازدر آوردن ادای ادمها لذت میبری و منتظری تا یک نفر کاری انجام بده که تو تا حالا ندیدی و فوری اداشو در بیاری.
مامان جون هفته پیش تمییز کار داشت و تو مثل یک بچه گربه رفته بودی کنارش نشسته بودی و با شیشه شورش بازی میکردی و از وقتی که رفت.........همش یک دستمال دستته و راه میری و شیشه ها و آینه های خونه مامان جون و خونه خودمون و البته ماشین را پاک میکنی و با دهنت هم صدای شیشه شور در میاری.اینطوری فیس فیس!
اگه دستمال پارچه ای پیدا نکنی این کار را با دستمال کاغذی انجام میدی.
ولی تمییز کاری شما اینجوری تنمام نشدچون خودمون پنج شنبه تمییز کار داشتیم و تو که از ساعت 8 صبح تا 1 خودت رابیدار نگه داشته بودی همه کارهای خانم تمییز کار را یاد گرفتیو الان سه روزه که داری خونه را برای مامان جارو میکنی:
و البته بالکن را هم تی میکشی.
فقط مشکل اینجاست که می خوای تی بالکن را بیاری تو خونه و روی میزها را جارو کنی و .....
پسر زحمت کشم یادت باشه که وقتی بزرگ شدی، تو خونه خودت هم از این کارها بکنی و نگی مامانم یادم نداده و من دست به سیاه و سفید نمیزدم ها!