خونه بابا بزرگ
پسر گلم چند روز پیش با مامان جون و خاله مهدیس رفتیم خونه بابا بزرگ مامان که شما میشی نتیجشون. اونا تو خونشون یک میز دارند که وسایل چایی و پذیرایی قدیمی را گذاشتند و نمیدونم چطوری بود که شما تا حالا این میز را ندیده بودی و ایندفعه کشفش کردی و از اول تا اخری که اونجا بودیم پای میز ایستاده بودی و با همه چیز هم کار داشتی و این یعنی مامانی هم از اول تا آخر کنار میز وایساده بود:
اینا دیگه چیه؟
بزار آب بریزم تو سماور
شیرش یکم سخت باز میشه ها!
میشه این سینی را یزارم اینجا؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی