یک سال قمری گذشت.
کیان موشه امروز 29 ماه رمضونه و این یعنی از روز تولد تو یک سال قمری گذشته.
پارسال 29 ماه رمضان دقیقاً همین ساعتی که الان دارم وبلاگتو می نویسم و تو خوابی ( اگه بیدار باشی هیچکس اجازه نداره بیاد پای کامپیوتر چون میای و خاموشش میکنی).چشمهامو باز کردم و به ساعت روبروم نگاه کردم و سرمو اوردم بالا ببینم چه خبره که دیدم دکتر بیهوشیم جلوم نشسته و داره پرونده پر میکنه. 1 ساعت ونیم از وقتی برای اخرین بار ساعت را دیده بودم میگذشت و فهمیدم که شما به دنیا اومدی. چه حس خوبی بود. پارسال ماه رمضان 30 روزه بود و ما و شما روز 30 ام مرخص شدیم و فرداش یعنی عید فطرهمه اومدند دیدنمون. مادر جون همه روزه هاشو میگیره و پارسال به مامانی گفت که من بهترین عیدی عید فطر را بهش دادم که تو کوچولو بودی.
عزیزم اولین سالگرد قمری تولدت مبارک. تولد شمسیت 10 روز دیگست و مامانی حسابی استرس داره. الان یک ماه بیشتره که داره کارهاتو باکمک خاله انجام میده ولی چون شما خیلی شیطونی و به همه چیز کار داری فقط موقع خواب تو میشه کار انجام داد که اونم مقدارش خیلی کمه. امیدوارم همه چیز خوب پیش بره و بتونم یک تولد خوب و به یاد موندنی برات بگیرم. خاله مهدیس هم داره باهات تمرین رقص میکنه که روز تولدت ندید بدید بازی در نیاری. خودت هم با اهنگاش دست میزنی و ذوق میکنی.